سنگ صبور...!

با سنگهای فرش حرم حرف می زنم / اینجا چقدر سنگ صبور سفید هست ! حرف هایی از جنس هیئت...
دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۰۱ ب.ظ

نگرانی...

خدایا...


فهمیده ام


به اندازه همه نگرانی هایم تو را نشناخته ام...



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
سنگ صبور...!

پلکی به هم زد آدم و ناگاه دید هست
وقتی که در حیاط حرم می وزید هست

بعدا یقین به نور شما کرد دید نیست
با شک نگاه کرد خودش را و دید هست

پس بی خیال زردی پائیز شد وَ گفت :
تا انبساط سبز شما هست عید هست

هر لحظه کهنه می رود و تازه می رسد
اینجا چقدر آمد و رفت جدید هست

از سینه چاکهای شما کم نمیشود
در دشت لاله خیز همیشه شهید هست

با سنگهای فرش حرم حرف می زنم
اینجا چقدر سنگ صبور سفید هست !

دل را به دست پنجره فولاد میدهم
اینجا برای هر دل بسته کلید هست

من از کبوتران حرم هم شنیده ام
فرصت برای بال اگر می پرید هست

طبقه بندی موضوعی

سنگ صبور...!

با سنگهای فرش حرم حرف می زنم / اینجا چقدر سنگ صبور سفید هست ! حرف هایی از جنس هیئت...

نگرانی...

دوشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۰۱ ب.ظ

خدایا...


فهمیده ام


به اندازه همه نگرانی هایم تو را نشناخته ام...

۹۲/۰۶/۱۱

نظرات  (۱)

سلام:
خدا قوت..
ولی چرا آپدیت نمیشه!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">