پلکی به هم زد آدم و ناگاه دید هست
وقتی که در حیاط حرم می وزید هست
بعدا یقین به نور شما کرد دید نیست
با شک نگاه کرد خودش را و دید هست
پس بی خیال زردی پائیز شد وَ گفت :
تا انبساط سبز شما هست عید هست
هر لحظه کهنه می رود و تازه می رسد
اینجا چقدر آمد و رفت جدید هست
از سینه چاکهای شما کم نمیشود
در دشت لاله خیز همیشه شهید هست
با سنگهای فرش حرم حرف می زنم
اینجا چقدر سنگ صبور سفید هست !
دل را به دست پنجره فولاد میدهم
اینجا برای هر دل بسته کلید هست
من از کبوتران حرم هم شنیده ام
فرصت برای بال اگر می پرید هست
طبقه بندی موضوعی
دلانه
(۳)
تربیتی
(۱)
اخلاقی
(۳)
علمی
(۱)
خلاصه آمار
بایگانی
آذر ۱۳۹۲
(۲)
شهریور ۱۳۹۲
(۳)
خرداد ۱۳۹۲
(۳)
پیوندها
مداد جنگی...
بی سنگر - سید محمد هادی اعرابی
سنگ صبور...!
با سنگهای فرش حرم حرف می زنم / اینجا چقدر سنگ صبور سفید هست ! حرف هایی از جنس هیئت...
صفحه اصلی
بیت های ناب...
درباره من
۱ مطلب با کلمهی کلیدی «هیئت» ثبت شده است
حسادت بچه هیئتی
برای دریافت فایل صوتی "حسادت بچه هیئتی" حجت الاسلام پناهیان
کلیک
کنید.
۲۹ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۴۶
۰ نظر